د. عمر جویا
نزد اهل سنت، و برخلافِ معتزله و وهابیها، برکتِ صالحین حق است و نیز تبرک جستن جائز است.
پروردگار متعال دربارۀ کسانی که مکانِ اصحاب کهف را دریافتند میفرماید: {قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا} «آنانی که بر امر [دین] خویش غالب بودند گفتند: بر [غار] ایشان مسجدی بسازیم» (الکهف: 21).
در تفسیر این آیت، امام ابومنصور ماتریدی مینویسد:
«احتمال دارد که بنا کردن مسجد بر غار ایشان از حیث اِکرام و اِعظام آنها (اصحاب کهف) باشد، تا مایۀ یادآوری شان در نزدیک مکان شان باشد، بر اساس آنچه که از اکرام خداوند متعال در حق اصحاب کهف برای شان نمایان گردید.
یا احتمال دارد که مسجد را برای عبادت خودشان بنا کردند، تا خداوند متعال را در نزدیکیِ غار آنها عبادت کنند و از برکات آنها طلب کنند. والله أعلم» (تأویلات أهل السنة).
امام نجم الدین نسفی نیز مینویسد که آنها مسجد را به این خاطر نزدیک غار اصحاب کهف ساختند «تا باشد که مسلمانان با نماز گزاردن در مسجدشان در نزدیکی شان برکت بیابند» (التیسیر في التفسیر).
امام ابوالبرکات نسفی نیز اشاره میکند که مسجد را در کنار غار کهف بنا کردند «تا مسلمانان در آن نماز گزارند و از مکان ایشان تبرک بجویند» (مدارک التنزیل وحقائق التأویل).
در تذکرهها و مناقب بعضی از علمای اهل سنت آمده است که آنها بعضی از کتابهای خویش را در مدینه منوره در جوار قبر مطهر نبی کریم صلی الله علیه وسلم مینوشتند، تا از برکت آن مکان خداوند متعال الهامِ حق و راستین را بر ایشان جاری بدارد. امام غزالی قسمتهای زیادی از کتاب «احیاء علوم الدین» را در جوار قبة الصخره (از مسجد الأقصی) در بیت المقدس نوشت.
نزد علمای اهل سنت، همه مکانها از لحاظ برکت یکسان نیستند، بلکه بعضی از مکانها بابرکتتر و متبرکتر از دیگر مکانها اند، ولی وهابیها ادعا میکنند که همه مکانها یکسان اند و هیچ مکانی بابرکتتر از مکان دیگر نیست.
نزد اهل سنت، تقوا، پرهیزگاری و علم اسبابِ فضیلت مؤمنان و اسبابِ قرب شان در درگاه الهی اند، پس دعای آنعده از صالحینی که در این سه عرصه نسبت به دیگران مقدمتر اند اثر بیشتر و برکت بیشتر دارد. از همین لحاظ دعا طلب کردن از بندگانِ پرهیزگار و صادق و صالح نزد همۀ امت از سلف تا امروز از جملۀ «عادتِ نیک» پنداشته میشود، و در تراث اسلامی ما انبوهی از چنین واقعات گزارش شده است.
حتی در میان فقهاء، بعضی از کتابها مشهور است که دارای برکت خاصی اند. مثلاً در میان علمای حنفی بخارا و سمرقند مشهور بود که کتاب «مختصر القدوری» برکت خاصی دارد، و کسانی که آموزش و حفظ این کتاب را تکمیل میکردند، پروردگار متعال گشایشهایی را در زندگی شان جاری میساخت. من شخصاً زمانی که ترجمۀ کتاب الکفایۀ امام صابونی (رهنمون بسنده در اصول الدین) را تکمیل کردم، سه اتفاق بزرگی در امور زندگیام «همزمان» رخ دادند که نمیخواهم جزئیات را حکایت کنم.
بنابراین، ما به این باوریم که پروردگار متعال برکت و اثر بیشتر را در بعضی از پدیدهها، کارها، مکانها و زمانها نهاده است، و دعای مؤمنان صالح مُقرب اثرگذارتر و بابرکتتر از دیگر بندگان میباشد. پس اینها را متبرک دانستن و ازینها تبرک جستن نه تنها که مشکلی ندارد، بلکه از جملۀ اموری اند که با مصادیق ایمان سازگار اند.