د. عمر جویا
نزد اهل سنت، و برخلافِ معتزله و وهابیها، زیارت کردنِ قبور جائز است. در مذهب حنفی، هم فقهاء و هم متکلمین، از جائز بودن زیارت قبور سخن گفته اند.
رکن الدین سمرقندی در رسالۀ عقیدهاش آورده است: «زیارت قبرها، دعا برای اهل قبر، و صدقه دادن بخاطر آنها فایدههای بیشمار دارد. نبی کریم ﷺ فرموده است: «من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، ولی حالا قبرها را زیارت کنید چون زیارت قبرها یادآورندۀ آخرت است». در روایتِ دیگری فرموده است: «چون زیارت قبرها قلب را نرم میسازد و چشم را به اشک میآورد».... بر این مسئله اجماع است. ولیکن معتزله و فلاسفه از این انکار میورزند.»
امام طحاوی نیز آورده است: «در دعا و صدقاتِ زندگان برای مردگان منفعت است» (العقیدة الطحاویه).
در عقائد نسفی نیز آمده است: « در دعای زندگان برای مردگان و صدقه دادن شان برای آنها، مردگان را نفع است» (عقائد نسفی).
شمس الائمه سرخسی توضیح میدهد که: «رسول الله ﷺ فرمود: «من شما را از سه چیز نهی کرده بودم: از زیارت قبور، پس حالا زیارت کنید چون برای محمد اجازۀ زیارت کردنِ قبر مادرش داده شد، ولی سخنان لغو نگوئید».... گفته شده است که نهی از زیارتِ قبور مشرکین بوده است، و [اصحاب] هرگز از زیارت قبور مسلمانان منع نشده بودند.... و نیز گفته شده است: آنها در اوائل از زیارت کردن قبور بگونۀ عام نهی شده بودند، چون عادت مردم جاهلیت این بود که آنها بر قبور مردگان شان سخنان دروغ میگفتند. به همین سبب رسول الله ﷺ از سخنان لغو منع نمود... ولی سپس به شرط اینکه سخنان لغو نگویند زیارت قبور برای شان اجازه داده شد» (المبسوط: ج 24، ص 10).
علاءالدین کاسانی مینویسد: «ابوحنیفه پا گذاشتن بر قبر، نشستن بر قبر، یا خواب کردن بر قبر را مکروه گفته است... زیرا از نبی کریم ﷺ روایت است که جلوس بر قبور را نهی نموده بود. همچنان، ابوحنیفه نماز گزاردن بر قبر را مکروه گفته است.... [ولیکن] در زیارت کردن قبور و دعاء کردن برای مردگانی که مؤمن باشند – بدون اینکه بر قبرها پا گذاشته شود – باکی نیست، بنابر فرمودۀ نبی کریم ﷺ که: «من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، اما حالا زیارت کنید چون شما را به یاد آخرت میاندازد»، و بنابر عملِ امت از زمان رسول الله ﷺ تا امروز» (بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع: ج 1، ص 320).
به همین ترتیب، در تعداد زیادی از کتابهای فتاوی از علمای حنفی بخارا، سمرقند و عراق زیارت قبور را جائز دانسته اند. در کتاب «خزانة الفتاوی» که جمعبندیِ خوب از کتب فتاوای حنفی انجام داده آمده است:
«در زیارت کردن قبرها باکی نیست، و این سخنِ ابوحنیفه رحمه الله و ظاهر سخن محمد [شیبانی] رحمه الله است که سخنان شان اقتضای جواز را دارند. همچنان در زیارت قبور برای زنان نیز باکی نیست، چون این مسئله تنها مختص به مردان نیست. هرچند مشایخ در زیارت قبور برای زنان اختلاف نظر دارند، ولی شمس الأئمه سرخسی گفته است که: صحیحتر همین است که زیارت قبور برای زنان باکی ندارد» (خزانة الفتاوی: ص 459).
اینکه امروز وهابیها زیارت قبور را شرک میدانند، و هر کسی را که به زیارت قبور برود گمانِ شرک را بر او مینهند، چنین نگرش از قانونِ اهل سنت بیرون است. در واقع، چنین شرکانگاری نوع دیگری از تکفیر خوارج است.
در مذهب حنفی، اصل بر اینست که: «هرکی در اسلام بحیث مؤمن داخل باشد، از شرک مبرا است» (ابوحنیفة: «الوصية»، ص 35). یعنی، نگرش ما بر مسلمانان بر این فرضیه استوار است که آنها همه موحد اند، نه اینکه گمانِ شرک را در حق آنها راجح بدانیم. بر این اساس، اعمال مسلمانان باید بر وجه توحید حمل گردند، نه بر وجه شرک. مثلاً، اگر مسلمانی که کلمۀ شهادت را بر زبان میراند نگریسته شود که به شخصی سجده میکند، این سجده کردنش حمل بر سجدۀ تحیت و سجدۀ اکرام یا حمل بر زمینبوسی یا آستانبوسی میشود که بر اساسِ شریعت اسلام مکروه و گناه کبیره تلقی میگردد و نه اینکه حمل بر سجدۀ عبادت شود و محکوم به کفر و شرک گردد (ناطقی: «الأجناس»، ج 1، ص 440-441؛ ابن مازه: «المحیط البرهانی»، ج 5، ص 395-396؛ ماتریدی: «تأویلات القرآن»، ج 1، ص 87).
عینِ همین اصل بر سائر اعمال مسلمانان چون دعا کردن حین زیارت قبور، جستن درمان و تداوی نزد پزشک یا طبیب، کمک طلبیدن از انسان حین درماندگی، وغیره تطبیق میگردد. بنابراین، ما به ظنِ اینکه شاید زیارتکنندۀ قبر از اهلِ قبر طلبِ استعانت بکند، حکم شرک و کفر را بر او صادر نمیکنیم، همانگونه که بر بیماری که نزد طبیب یا پزشک برای درمان و تداوی رجوع میکند حکم شرک را به ظن اینکه او شاید طبیب را شفادهنده بپندارد و شفا را حقیقتاً از او طلب بکند صادر نمیکنیم، چون تنها خداوند از سینهها آگاه است.